Disable Preloader
همسری که در دوره ی مجردی توقف کرده است... (بخش اول)

عدم گذار از دوران مجردی چه مشکلاتی را می تواند برای زوج به همراه داشته باشد؟

هر فردی در شکل طبیعی و پذیرفته شده اش در یک خانواده متولد می شود که یک زن و یک مرد به طور شرعی و قانونی تشکیل داده اند و پدر و مادر او محسوب می شوند؛ اما اگر این عرف شکسته شود و فرد در خانواده متولد نشود، معمولا نهادهای دولتی سرپرستی کودک را قبول می کنند یا توسط همین نهادها و رعایت برخی ضوابط، کودک به خانواده های ذی صلاح تحویل داده می شود. زیرا هر کودکی تا قبل از رسیدن به سن قانونی نیاز به مراقب و سرپرست دارد و باید در خانواده یا چیزی شبیه به آن زندگی کند. سن قانونی در اکثر کشورها از جمله ایران 18 سال است. تا رسیدن به سن قانونی سرپرستی کودک بر عهده ی والدین است (سرپرست به شخصی گفته می شود که عهد دار مسئولیت های کودک تا قبل از رسیدن به سن قانونی است) و این وظیفه ی آن هاست که تمام مایحتاج کودک را تهیه کنند. اما پس از آن که فرد به سن قانونی رسید، والدین دیگر چنین وظیفه ای ندارند و فرد خودش مکلف است تا مسئولیت زندگی خود را بپذیرد و برای رفع نیازهای خود اقدام کند. از این سن به بعد، فرد مجرد محسوب می شود.

والدین باید بپذیرند فرزندشان فقط تا قبل از رسیدن به سن قانونی باید از تمام قوانین خانه تبعیت کند، زیرا تا قبل از این سنْ توانایی تشخیص فرد کم است و نمی تواند راه درست زندگی را پیدا و انتخاب کند، اما بعد از این سن فرد از توانایی و حق انتخاب بیش تری برخوردار است و می تواند از قبول برخی قوانین  (بنا به تشخیص خود) سرباز بزند؛ زیرا چه بسا رعایت برخی از این قوانین از نظر فرد بالغ مورد تأیید نباشد و فرد خود را ملزم به رعایت آن ها نداند. در حقیقت چنین فردی مستقل و مجرد است .

اما این مفهوم در جامعه ی نسبتاً سنتی و نیمه صنعتی ما به خوبی قابل فهم نیست و والدین درک کافی و درستی از این موضوع ندارند، زیرا برای تعریف صحیح هر مفهوم و چهارچوبی ابتدا باید نسبت به آن شناخت کافی داشت و از قواعد حاکم بر آن - لااقل تا حدودی - آگاه بود. همواره کژفهمی و ارائه ی یک تعریف نادرست از مسائل و موضوعات، سبب بروز مشکلات مختلف در روابط بین فردی می شود. ارائه ی این تعاریف نادرست در مسائل و زمینه های متعدد می تواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ مثلاً عدم آشنایی با ادبیات، یا ضعف های زبانی موجود در یک فرهنگ، گاهی منجر به ارائه ی تعریف نادرست از موضوع می شود .در نتیجه ، برخی کاستی ها می توانند موجب ارائه ی یک تعریف ناقص و ناکارآمد از حریم زناشویی شوند. برای مثال این اصطلاح نادرست که « بعد از ازدواج می روند سر زندگی شان! » در فرهنگ عامه ی ما زیاد استفاده می شود؛ در حالی که کاربرد آن ناصحیح است، زیرا همه ی ما از وقتی متولد می شویم تا روزی که زنده ایم در حال زندگی کردن هستیم! این تعریف ناقص، درست مانند همان داستان هایی است که با ازدواج شخصیت های آن به پایان می رسند! در این مورد کژ فهمی زبانیْ علت اصلی ارائه ی چنین تعریف ناقصی است.

هم چنین غیرصنعتی بودن زبان جامعه نیز می تواند موجب ارائه ی تعاریف ناصحیحی باشد. این مشکل در جامعه ی ما کاملاً مشهود است، زیرا برخلاف این که ادبیات ایرانی بسیار غنی است، اما هنوز نتوانسته خود را با زبان صنعت و فن آوری هماهنگ کند. به نظر می رسد دلیل آن نیز گذار از دوران سنتی و ورود به جامعه ی نوین و صنعتی باشد. در حقیقت جامعه ی ایرانی به عنوان یک کشور در حال توسعه، هنوز در فاصله گرفتن از سنت ها و قبول تعریف نوین از روابط زناشویی دچار تضاد است . بنابراین در حالی که جوانان ما هنوز هم چون گذشته ها، دوران مجردی خود را کاملاً در خانواده ها و با وابستگی نسبی اقتصادی به پدر و وابستگی عاطفی به مادر طی می کنند، دیگر حاضر به پذیرش برخی از سنت های والدین خود نیستند، زیرا آن ها را قدیمی و حتی در برخی موارد غیرعقلانی می دانند. برای مثال در حالی که هنوز قانون سنتی تعدد زوجات به طور هم زمانْ برای یک مرد جایز است اما از نظر عرف و نگاه امروزی دیگر کار پسندیده ای نیست. یا مثلا اگر در گذشته حق انتخاب زن نسبت به مرد کم تر بوده، امروزه دیگر این نگاه کارکرد ندارد یا دست کم کارکرد آن به حداقل رسیده است و دیگر زن هم چون یک کودک تحت حمایت و اختیار شوهرش نیست .

این مطلب ادامه دارد...

ارسال نظر