Disable Preloader
طلاق عاطفی (بخش اول)

طلاق عاطفی

طلاق عاطفی به سردی روابط میان زن وشوهر گفته می شود. در واقع در این رابطه، ضعف ارتباط عاطفی زن وشوهر منجر می شود به سردی تمامی روابطی که یك زوج می توانند با هم داشته باشند مانند رابطه ی عاطفی، روحی، گفتاری و جسمی.

وجود این مشکل باعث بی مهری و کم شدن انرژی مثبت در خانواده می شود و فقط تا حدی به یکدیگرعادت کرده اند ، هر کدام در خلوت خود دیگری را متهم می کنند . درک نکردن صحیح از رفتار و گفتار یکدیگر. نداشتن شناخت کافی از روحیات طرف مقایل و نهایتاً بی علاقگی و سردی  نسبت به شریک زندگی همه دست به دست هم می دهد تا یک طلاق عاطفی را در زندگی زوجها به وجود آورد . به جرات می توان گفت طلاق عاطفی نسبت به طلاق قانونی آمار بسیار بالاتری دارد و این در حالی است که امروزه بیشتر ازدواج­ها با عشق صورت می گیرد و هر دو طرف قصد دارند به یکدیگر و تعهداتشان احترام بگذارند اما در طول زندگی مسائلی پیش می آید که می تواند به جدایی یک زندگی مشترک بدون احساس ، عشق و همراهی منجر شود .

عوامل شخصیتی در زوجین بعضاً وجود دارد که ریشه ی اصلی طلاق عاطفی می گردند که اهم آنها عبارتند از:

1. خشونت و عصبانیت : زن يا مرد خشونت گرا زندگی را بر دیگری دشوار می سازند. حساسیتهای بی مورد و پرخاش و بی احترامی صفات مذمومی هستند که علاوه بر آن که طرف مقابل را ناراحت می کنند ، به خود شخص هم زیان می رسانند. گاهاً خانم غذای مورد علاقه‌ی همسر را نمی پزد یا غذا را مرتباً می سوزاند و قدرت تحمل طرف مقابل را تضعیف می کند يا مردی که مرتبا به همسرش غُر میزند، خشونت بر خانواده حاکم گشته است و عاطفه و احساس رخت بر می بندد.

2. دروغ: دروغگو کسی است که هرجا مصلحت و نفع خود را بسنجد، واقعیت را تحریف میکند و بنا به میل خود  کردار و رفتارش را تتظیم می نماید. دروغ، اعتماد که ریشه‌ی اصلی روابط مشترک در هر کاری است را از بین می برد و بارها دلیل اصلی تبدیل طلاق عاطفی به طلاق قانونی گشته است.

3. پنهان کاری: پنهان کاری عبارتست از این که زوجین بدون نظر و اطلاع همسر خود در غیاب او مبادرت به انجام اعمالی بنماید و اعمال را چه خوب يا چه بد از همسرخود پنهان دارد . این رفتار نیز چه به نفع خانواده باشد، چه به ضرر اعتماد را از بین می برد و رفتار زوجین را بدبین می نماید.

4. لجاجت و لجبازی: گاهاً زوجین بیش از اندازه‌ی منطقی ، بر روی نظرات خود مصرند و حاضر به دیدن عقاید و نظرات طرف مقابل نمی باشند تا جایی که حرکات لجوجانه منجر به شکست وسایل و زدوخورد می گردد و چه بسا به از هم پاشید گی خانواده منجر می گردد.

 

بی انظباطی: گاهاً مرد یا زنی که رفتار خود را بر بی نظمی و نداشتن انظباط بنا می نهد باعث ایجاد اختلال در آرامش و گرمی و شادمانی زند گی می گردد. عوامل فراوان دیگری تیز طلاق عاطفی را تقویت می کنند مثل: خود برتربینی نسبت به همسر، اختلاف در سلیقه ها و علاقه ها اختلاف در دید گاهها ، اختلاف در میزان هوش و اختلاف در ابعاد معنوی.در این جا این سوال به ذهن خطور می نماید که چه عواملی باعث می شود بعضاً زوجها در کنار یکدیگر پس از طلاق عاطفی باقی بمانند؟

 

بیشترین دلایل که زوجها را درکنار یکدیگر باقی نگه داشته است عبارتند از:

1- ترس از نگاه دیگران و جامعه ۲- مشکلات اقتصادی که زن را به درد محتاج ساخته و یا مرد قدرت پرداخت مهریه را ندارد 3- تفاوت در آستانه تحمل اراده که برخی این قدرت استقامت را دارند که سالها با این شرایط به زندگی اقامه دهند.۴- نقش های اجتماعی مثلا افراد تحصیل کرده و مذهبی ۵- وجود فرزندان

 

در اینجا می توان به چند کلید طلایی که منجر به کاهش طلاق عاطفی در اجتماع می گردد، اشاره نمود:

1. پیش از بیان دلخوری به همسر ، ابتدا ماجرا را روی کاغذ لیست کنید تا هم باعث آرامش شما شود و هم سهم خودتان را در ایجاد مشکل پیدا نمایید و فروکش کنید .

2. پیش از صحبت و گفتگو سعی کنید خود را به جای همسرتان بگذارید.

3. مسائل خود را زیاد با دیگران مطرح نکنید چون دیگران ممکن است از سر نا آگاهی و  بی تجربگی پیش داوری و قضاوت کنند.

 4. در ابتدای صحبت تاکید کنید قصد شما از مطرح کردن رنجش، رسیدن به حسن تفاهم است .

5. سعی کنید هنگام صحبت به نکات مثبت کارهای اخیر همسرتان اشاره کنید. ‏

6. سعی کنید در هنگام گفتگو هرگز خشمگین نشوید.

7. به اشتباهات خودتان هم اشاره کنید و از همسرتان عذرخواهی کنید.

8. ضمن حل مسئله حرفهایتان را با زخم زبان، کنایه و تحقیر بیان نکنید .

9. مانع حرف زدن همسرتان نشوید و فرصت دهید تا او هم اظهار نظر کند.

این مطلب ادامه دارد...

 

ارسال نظر