Disable Preloader
طلاق عاطفی (بخش دوم)

طلاق عاطفی یا مرگ خاموش محبت

طلاق عاطفی معمولاً تدریجی است و در پی ناکامی های مکرر و عدم ارضای خواسته های روانی، مالی، فرهنگی و.. خودنمایی میکند. ولی در موارد نادری نیز، انگ یا برچسب ناروای غیراخلاقی به ویژه نسبت دادن روابط جنسی خارج از محدوده زناشویی خانواده به یکدیگر می تواند سریعا ریشه های علایق مهربانانه را در دلها به احساسهای قهرآمیز و خصمانه تبدیل کند. در هر مقطعی از دوران زندگی مشترک, با هر شرایطی می‌توان انتظار به وجود آمدن طلاق عاطفی را داشت و نمی‌توان گفت که علت بوجود آمدن آن در خانواده‌ها به هم شباهت دارد. اما بیشترین میزان طلاق عاطفی در سالهای اول ازدواج که میزان درک متقابل و تفاهم در زندگی نهادینه نشده رخ می‌دهد. در یک زندگی زناشویی، زوج ها در طول مسیر هدفهایی دارند که وقتی این هدف ها به حداقل می رسد، بروز طلاق عاطفی در خانواده ها دور از انتظار نیست.

طلاق عاطفی نماد وجود مشکل در ارتباط سالم و صحیح بین زن و شوهر است. این مشکل ارتباطی در سطح کوچک (خانواده) می تواند در بعد وسیع تر (جامعه) نیز شیوع و گسترش یابد و ارتباط انسانی را مختل نماید. وقتی بنیان نهاد خانواده دچار تزلزل شد بنیان‌های اخلاقی و اجتماعی کل نظام اجتماعی جامعه نیز متزلزل شده و جامعه به سوی مشکلات گوناگون سوق داده می شود. از سوی دیگر هرچه موجب تقویت محبت و قداست خانواده شود این نهاد مقدس را تحکیم می بخشد و هرچه از محبت و قداست خانواده بکاهد، موجب سستی و فروپاشی آن خواهد شد. از این رو باید عوامل استحکام و آفت های ویرانگر این بنای مقدس، محترم و نوبنیان را شناسایی نموده و در جهت سلامت آن کوشید. در این قسمت رهنمود هایی که موجب تقویت و تحکیم نظام خانواده می شود را بررسی خواهیم کرد.

عوامل تحکیم نظام خانواده:

1- اظهار محبت

باید بدانیم دوست داشتن و عشق، آموختنی است. عشق بین زن و مرد، مانند نهالی است که اگر از آن مراقبت به عمل نیاید خشک خواهد شد. زن و مرد هردو در این وظیفه مشترکند، ولی از آنجایی که زن نیاز بیشتری به ابراز احساسات دارد، در روایات اسلامی نیز، اظهار محبت مرد به زن، بیشتر توصیه شده است.

2- خوشرویی و خوشرفتاری

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: شایسته ترین مردمان از جهت ایمان، کسی است که خوش اخلاق ترین آنها باشد و من مهربانترین شما با خانواده هستم.زوجین باید محبت خود را هم به صورت زبانی و هم به صورت عملی بیان کنند. زوجهای شاد و با نشاط نسبت به زوجهای ناسازگار و ناراحت عملکرد بهتری در ابراز علاقه و عواطف خواهند داشت.

3- رعایت حقوق:

حقوق همه‌ی اعضای خانواده، اعم از مرد، زن و فرزندان، بر پایه‌ی نیازهای واقعی خانواده‌ی سالم وصالح مقرر گردیده است. البته بدین گونه نیست که هر کس در پی دریافت حقوق خویش بوده و همسرش را موظف به ادای حقوق و انجام وظایف دانسته و در صورت ادا نکردن آن طلبکارانه آن را مطالبه کند، بلکه در اینجا ما به دنبال یک زندگی اخلاقی و فراحقوقی هستیم که در آن اخلاق و ارزشهای انسانی و حالتهای روانی و عاطفی چنان پررنگ‌اند که برای مسائل حقوقی مجالی باقی نمی ماند.

4- تأمین نیازهای جنسی:

یکی از مهمترین عوامل تحکیم نظام خانواده،  پاسخگویی مثبت و متقابل زوجین به نیازهای جنسی یکدیگر است. بر پایه برخی تحقیقات در ایران، دست کم پنجاه درصد طلاق هایی که در دادگاه خانواده به بهانه های گوناگون صورت می گیرد؛ ريشه در مسائل جنسی دارد و به تجربه ثابت شده است، در خانواده هایی که مشکلات جنسی زوج ها برطرف شده، احتمال کاهش طلاق عاطفی افزایش می یابد. گاهی اوقات بر اثر عواملی، در زندگی زن و شوهری، نگرانی ها و دلخوری هایی به وجود می آید و رابطه همسران را ناهموار ساخته و زندگی را دشوار می کند. یکی از کارسازترین راهکارها برای رفع این دلخوری ها، هم آغوشی کامیابانه است که مانند آهنربایی پرجاذبه به یکباره ریزه آهن ها را از سرزمین دل همسران بیرون می کشد و جان ایشان را راحت کرده و مصفا  می سازد.

بر همسران لازم است که ماهیت تعاملات جنسی را بشناسند و مهارت های انجام نیکوی آن را بیاموزند و آفت ها و آسیب های این عرصه را بدانند.

5- رفق و مدارا

فراز و نشیب های زندگی، حالات مختلف آدمی و اختلاف نظرها ، به طور طبیعی زمینه ساز بروز بداخلاقی و ناسازگاری است. از این رو، خانواده هایی که از عناصر رفق و مدارا، ملایمت و تسامح برخوردارنباشند، نمی توانند پایدار بمانند اکر زن و مرد با روحیات و روانشناسی هم آشنا بوده و به تفاوت های اخلاقی و رفتار یکدیگر به طور کامل واقف باشند در این صورت هیچ‌گاه از رفتار طرف مقابل سوء تعبیر نخواهند داشت. آن سکیّنت و مودّت و رحمتی که خداوند از ثمره های پیوند همسران بیان فرموده، با رفاقت و سازگاری زن و شوهر قابل تأمین است. دوستی همسران از بهترین آرام بخش های روان آدمی است و البته برای این رفاقت آسیب‌ها و دشمنان بسیاری وجود دارد که باید مراقبشان بود. از جمله ی این آفتها :

مجادله و ستیز زوجها، عیب‌جویی و عیب‌گویی، خودخواهی‌های جاهلانه، لجاجت‌های کودکانه، دخالتهای بی‌مورد دیگران، ناکامی‌جنسی، سرزنش، تفاوتهای شخصیتی و اخلاقی و..

6- تغافل و چشم پوشی

چشم پوشی از لغزش‌های دیگران و تغافل (خود را به غفلت زدن) در برابر آنها، یکی از عوامل مهم آرامش روانی و آسایش زندگی است.امام علی (ع) در این باره می‌فرمایند: «هر که از بسیاری امور,‌تغافل و چشم پوشی نکند، زندگی اش تیره می شود.» همسران هر چه قدر که با هم همساز و هماهنگ باشند، بازهم تفاوتهایی باهم دارند که ممکن است باعث بروز تفاوتهای اخلاقی و سلیقه ای شود، راهکار کارساز پذیرش عاقلانه تفاوتها و سازگاری ماهرانه با آنها و گذشت بزرگوارانه از خطاهاست.

علاوه بر محورهای کلی که ذکر شد هر یک از زوجین وظایف ویژه ای را به عهده دارند که در تحکیم نظام خانواده و اجتناب از طلاق عاطفی در زندگی نقش موّئْری ایفا می‌کند. از جمله وظایف مرد: تأمین نیازهای دینی، علمی و فرهنگی، تأمین هزینه اقتصادی، رفع نیازهای روانی ،غیرت ورزی و...است. و از وظایف خاص زن در خانواده پذیرفتن مدیریت شوهر در خانواده امانتداری در غیاب شوهر و...می باشد.

پس از شناخت مهمترین عوامل استحکام نظام خانواده، اشاره ای بر آسیب ها و آفات موجود در این زمینه خواهیم داشت. به طور کلی این آسیب ها در دو سطح قابل بررسی هستند؛

 آسیب های مربوط به شرایط قبل از ازدواج و آسیب های رفتاری پس از ازدواج

دسته ی اول آسیب ها معمولا از ناحیه زن و شوهر نیستند، بلکه به واسطه شرایط و فرهنگ جامعه و یا توسط اطرافیان ، والدین و حتی اشخاص دیگر ایجاد می شوند، که برخی از آن ها عبارتند از:

1- تحمیل پیوند زناشویی:

نخستین شرط تشکیل خانواده ی پایدار، آزادی کامل دختر و پسر در انتخاب همسر و تحمیل نکردن پیوند زناشویی بر آنهاست، البته باید توجه داشت که راهنمایی پدر و مادر برای انتخاب همسر مناسب فوق العاده ضروری است و جوانان باید بدانند که در تشکیل خانواده بی نیاز از مشورت با والدین خود نیستند.

2- مهریه سنگین

حکمت وجود مهریه ، تعدیل روابط زن و مرد و نیز پیوند دادن آنها به یکدیگر است. قرآن کریم با لطافت و ظرافت بی‌نظیر می‌فرماید: «کابین زنان را که به آن‌ها تعلق دارد]عطی‌ای است از شما به آنهاء به خودشان بدهید.» نکته مهمی که در آسیب شناسی خانواده باید به آن توجه داشت، این است که میزان مهریه، باید با حکمت آن در تضاد باشد، چون در این صورت آفت تحکیم خانواده می‌گردد و عامل ایجاد طلاق‌های عاطفی در ابتدای زندگی های مشترک می گردد.

3- ازدواج با انگیزه های غیر ارزشی

نخستین ادب از آداب تشکیل خانواده» درستی انگیزه ی آن است. انگیزه های غیر اخلاقی در ازدواج از سوی خانواده های طرفین» آفت اصلی‌ترین ارکان تحکیم خانواده یعنی محبت و قداست است، از این رو خانواده‌هایی که دچار این آفت اند، در معرض فروپاشی قرار می‌گیرند.یا فروپاشی‌های حقوقی و یا فروپاشی‌های عاطفی

4- ازدواج پیش از رشد عقلی

هر چند روایات اسلامی، به خانواده ها تأکید کرده‌اند که هنگام بلوغ فرزندان زمینه‌ی ازدواج آنها را فراهم کنند و به جوانان نیز توصیه کرده اند که برای حفظ پاکدامنی خود هر چه زودتر ازدواج نمایند اما، اما بزرگان و پیشوایان دینی ما ، ازدواج کودکان را آنچنان که در برخی اقوام رسم بوده مصلحت نمی دانند و این به آن معناست که ازدواج پیش از رشد عقلی زوجین آفت تحکیم خانواده است.

دسته‌ی دوم آسیب‌های رفتاری زوجین پس از ازدواج هستند که برخی از آنها شامل:

1- شوخی های زهرناک

لطمه هایی سخت بر حیات زوجین می زند و با اینکه درشت است، ناچیزش می انگارند و به زیانمند بودنش توجه ندارند. زوجین باید از شوخی هایی که دلسردی می آورد و از گرمی، عشق و رفاقت می کاهد و کینه و حسادت بر می انگیزد، اجتناب کنند، چه بسا که این شوخی ها موجب کاهش اعتماد همسران به یکدیگر شود. دل (نفس) همیشه در اختیار عقل نیست. اگر دل چرکین شد، رستنگاه و محل رویش حسادت و بدگمانی در انسان می شود.

2- ستایش های ناروا

یعنی هر یک از همسران، نیکویی های دیگران را نزد همسرش بیان کند و از آنان تعریف و تمجید نماید که سبب برانگیختگی حساسیت و غیرت ورزی و حسادت همسر می شود.هر همسری هر چند روانش سالم و انديشه‌اش پاک باشد، نمی‌تواند - بلکه نمی‌باید – در برابر ستایش همسرش از زیبایی و خوش مشربی با نا محرمان و بیگانگان، هیچ نرنجد و واکنشی نشان ندهد. دلایلی که ممکن است باعث این رفتار نامناسب گردد و شامل ناآگاهی از پيامد ها، عادت به سخنان بی هدف، جلب توجه همسر، جبران کمبود های عاطفی و تلافی جویی می باشد.

3- یکی دیگر از آسیب ها، مقایسه همسر خویش با دیگران است

گاهی پنهان و در ذهن و دل صورت می پذیرد و گاهی آشکارا بر زبان جاری می شود که هر دو تاثیر مخربی بر زندگی خانوادگی دارند. همسرما خوبی هایی دارد و کاستی هایی، ما باید نخست او را همان گونه که هست بپذیریم و به رسمیت بشناسیم؛ آن گاه اگر لازم بود و توانش را نیز داشتیم او را رشد دهیم و در طریق تکامل یاری اش کنیم.

خوانندگان ارجمند مستحضرند این عوامل که در سه بخش فوق به تفکیک بر شمردیم؛ تمام عوامل و زمینه‌ها نیستند بلکه به جهت محدودیت‌های تبیین مطلب، ناگزيريم مهمترین آنها را به صورت گذرا تقدیم کنیم.

 

ارسال نظر