Disable Preloader
نقش اسباب بازی در شخصیت کودکان (بخش دوم)

وسایل بازی

بهترین وسایل بازی لزوما گرانترین آنها نیست. بر عکس اسباب بازی های گران و مدرن که در ساخت آنها تفکر بسیاری به کار گرفته شده است، اجازه تفکر خلاق را  از کودکان می گیرد، بنابراین بهترین وسایل بازی وسایلی هستند که شکل و اندازه خاصی ندارند و کودک خود می تواند به هر گونه ای که مایل باشد آنها را شکل دهد و هر آنچه بخواهد با آنها بسازد. موادی مانند شن، گل رس یا خمیر، نخ ، مهره ، کاغذ ، آب ، تکه های پارچه و مانند آن به علت ماهیت آزاد و انعطاف پذیرشان، ضمن آنکه کودک را در کشف مطالب جدید یاری می دهد او را در زمینه ی تخلیه ی هیجان ها نیز کمک می کند. مادر باید توجه داشته باشد که سن کودک هر چه بالاتر می رود، کنجکاوی او بیشتر می شود و این حس کنجکاوی است که کودک را فقط به مشاهده ی چیزی قانع نمی کند، بلکه هر چه به چشم می بیند می خواهد با دست لمس کند و از هر چیزی سر در آورد و در این موقع است که سؤالات گوناگونی از مادر می پرسد و این مادر است که باید با حوصله ی تمام و درایت کامل سؤال کودک را جواب بدهد و به مصداق گفته ی مولانا عمل نماید که:

                 چون که با کودک سر و کارت فتاد               پس زبان کودکی باید گشاد

 

کنجکاوی و شیطنت کودک یکی از اساسی ترین شرایط پرورش و جزء سلامت اوست، کودکی که بازی و شیطنت نکند بیمار است چون پرورش نیروی آفرینندگی و استعداد مشکل گشایی در کودکان به پرورش حواس پنج گانه ی آنها بستگی دارد، کودک باید بتواند هر چه بیشتر حواس پنجگانه ی خود را به کار اندازد و به کمک آنها از دنیای اطراف خود آگاهی های بیشتری به دست آورد. در اینجاست که نقش اسباب بازی به عنوان یک عامل بسیار مهم در پرورش شخصیت و خلاقیت کودک اهمیت اساسی پیدا می کند. آنچنان که کودک در 3 تا 10 سالگی از بودن  با اسباب بازی ها لذت می برد، در سنین بالاتر کم کم کودک از اسباب بازی ها فاصله می گیرد و جای آن ها را دوستان مدرسه و هم سن و سالان و مشغولیت های دیگری مثل تحصیل می گیرد و در اینجاست که کودکی که از یک محیط غنی برای ارضای نیاز های خود بهرمند بوده و از اسباب بازی های متنوع و متناسب برخوردار بوده است در برقراری ارتباط با کودک هم سن و سال از خلاقیت و هوش بیشتری نسبت به سایر کودکان که از این امکانات بهرمند نبوده اند، برخوردار خواهد بود. قطعا تا به حال گذرتان به فروشگاه های اسباب بازی افتاده است با یک نگاه ساده ولی عمیق و همراه با تفکر پی خواهیم برد که این فروشگاه ها مملو از اسباب بازی های غربی و چینی و تایوانی هستند، در بیشتر این فروشگاه ها دریغ از یک اسباب بازی که فرهنگ خودی را به کودک القاء کند. به عنوان مثال یک کودک و نوجوان آنقدر که به پوشیدن لباس زورو علاقه مند است، به بازی  با اسباب بازی های متناسب با فرهنگ خودی علاقه ندارد. سالانه بودجه کلانی صرف خرید اسباب بازی از کشورهای غربی وخارجی می شود، ولی متأسفانه آنطور که شایسته است تلاشی در جهت ساخت اسباب بازی های متناسب با شرایط بوم محیطی نشده است.

 

تفاوت منحصر به فرد عروسک در میان اسباب بازی ها

کودک می تواند در بازی عروسکی انگیزه اش را متعادل کند وانرژی های اضافی روانی خود را تخلیه کند. البته عبارت صحیح درباره این مطلب این است که کودک در بازی عروسکی انرژی روانی و جسمی خودش را باور می کند و به آن شکل مناسبی می دهد، چرا که در این بازی تجربه، لذت، یادگیری، مشارکت، علاقه، عشق، اداره کردن امور و روابط ، کمک کردن به یک موجود کوچکتر، مراقبت و تربیت کردن این موجود که عروسک نام دارد، همگی شکل هایی از انرژی تبدیل شده و باور شده کودک می باشد. به همین دلیل نمی توان بازی عروسکی را مثل بازی فوتبال، شمشیر بازی، تفنگ بازی، قایم باشک و بسیاری دیگر از بازی های کودکانه دانست. علاوه بر آن در بازی عروسکی یک فعالیت چند منظوره و پیچیده شبه انسانی وجود دارد، در حالی که در سایر بازی ها فعالیت یک یا دو منظوره است و فضای بازی با فضای بازی زندگی واقعی چندان مطابقت و نزدیکی ندارد .

عروسک در بازی کودک تختخواب، لباس، چشم، دست، صورت وسر دارد. حتی یخچال، کمد، تلویزیون و سایر لوازم معمولی زندگی متناسب با وضعیت عروسک هستند. در حالی که ماشین فقط شکل ماشین انسان است، ولی راننده ، چرخ یدک، گاراژ، تعمیر کار، پمپ بنزین و بسیاری دیگر از پدیده های وابسته به خود را ندارد، به همین دلیل چون عروسک جنبه واقعی تری دارد برای کودک بیشتر تحریک کننده است و می تواند باعث تخلیه انرژی گردد. در صورتی که رفتار بزرگترها به آنچه که کودک انتظار دارد و پیش بینی می کند، شباهت داشته باشد، آن وقت بهتر و راحت تر می تواند دنیای روانی خودش را به عروسک فرافکن نماید و از این کار در فرآیند رشد خود استفاده کند.

دومین نیاز مهمی که کودک در ارتباط با عروسک آن را برآورده می نماید، نیاز به بیان خویشتن و درک خود است که این نیاز در اصل از این جهت در ارتباط با عروسک بهتر ارضاء می شود که در دوران کودکی و مراحل اولیه یادگیری، سخنوری و بیان خویشتن برای کودکان در نزد بزرگترها مشکل است، ولی با عروسک بهتر و راحت تر می توانند به بیان خویشتن بپردازند و همین مطرح ساختن خود برای عروسک باعث می شود که کودک درباره خودش مطالب و موضوعاتی را بفهمد یا رخدادهایی را که برایش اتفاق افتاده مورد قضاوت، بررسی و مرور قرار دهد. کودک به دانستن نیاز دارد و عروسک بازی شیرین ترین راه دانستن و ارضای این نیاز است. نیاز به کنجکاوی وجستجو نیز برای کودک اساسی است و می تواند در بازی های عروسکی به خوبی ارضا گردد. نیاز به توجه بدون شرط و کسب محبت از طرف مقابل نیز می تواند در ارتباط با عروسک به  خوبی ارضاء شود. بحث بازی ها رابطه ای نزدیک وتنگاتنگ با روانشناسی شخصیت ، انگیزش و هیجان، احساس و ادراک، شکل دهی رفتار و بسیاری دیگر از مباحث روانشناسی دارد. به ویژه بازی های عروسکی که محرک احساس و عاطفه عمیق کودک است و به شکل های انسانی نزدیکتر می باشد. حتی عروسک مورد علاقه یک کودک آنچنان به روزنه های وجودی کودک نزدیک می گردد که روان شناسان و روان پزشکان از آن به عنوان واسطه ای در جهت پی بردن به پیچیدگی های روح کودک استفاده می کنند. بنابراین روانشناسی بازی های عروسکی در حقیقت روانشناسی رویکردهای عروسک در شخصیت و ذهن کودک است. و باید خاطر نشان کرد که در میان همه اسباب بازی هایی که در دنیای اطراف کودک وجود دارد ، عروسک ها جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده اند و هر چه شکل عروسک به اشکال اجتماعی و انسانی اطراف کودک نزدیکتر باشد در نزد کودک از اهمیت واعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود.

مطابق بودن عروسک های کودکان با ویژگی های فرهنگی و بوم محیطی کودکان یکی از عواملی است که می تواند زمینه های جامعه پذیری و فرهنگ پذیری کودک را از طریق عروسک فراهم کند. کودکانی که با عروسک های غیر بومی بزرگ می شوند و بازی می کنند، به نوعی دچار تضاد فرهنگی و عدم سازگاری مناسب با فرهنگ وساختارهای فرهنگی خود می گردند، به همین دلیل در ایران عروسک هایی به نام سارا و دارا طراحی و ساخته شده است که مورد توجه بازارهای بین المللی قرار گرفته اند و از ویژگی های فرهنگ اصیل خودی برخوردار هستند. اگر ژاپن امروز به عنوان بهشت کودکان است به این علت است که بزرگسالان ژاپنی کودک، شخصیت خود را انکار نمی کنند و بازی های مختلف ملی دارند که ریشه روانی آن در «کودک» شخصیتی آنان نهفته است و اگر کشورهای دیگر چنین نیستند، دلیل بر بلوغ ارزشی وتفکری آن کشورها نیست، بلکه نشانه ای از انکار و نادیده گرفتن قسمتی از شخصیت خودشان و در نتیجه به وجود آمدن اختلالاتی عمیق وگسترده در کلیه جوانب شخصیت آنان می باشد. پس ژاپنی ها با درک معقولی که از «کودک» شخصیت دارند حتی به خود اجازه می دهند بازی کنند، هیجانات خود را بروز دهند وافسانه سرایی زیبا شناسانه ای داشته باشند . اکنون با توجه به اینکه تفاوت منحصر به فرد عروسک با سایر اسباب بازی ها مطرح گردید، مشخص شد که عروسک به دلیل ارتباط عاطفی و روانی و حالت تحریک کنندگی بیشتر و همچنین به علت تداعی امور زندگی واقعی برای کودک از اهمیت بیشتری برخوردار است و تأثیرات بیشتری روی فرایندهای شخصیتی او دارد لذا این بحث بیشتر در ارتباط با نقش عروسک وارتباط روانی آن با کودک و جهان خارج و نقش آن در تحکیم بنیادهای شخصیت و بهداشت روانی کودک مطرح شده، البته این بدین معنی نیست که سایر اسباب بازی ها از اهمیت زیادی برخوردار نیستند، بلکه هدف این است که از تأثیر فراوان نماد عروسکی بر ساختار شخصیتی کودک بیشتر آگاهی پیدا کنیم.

 

ارسال نظر